کد مطلب:122646 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:298

فلسفه ی صلح امام حسن
بعد از آنكه حضرت علی علیه السلام به شهادت رسیدند چون امام حسن، امام بعد از آن حضرت معرفی شدند، در مسجد كوفه بالای منبر رفتند و خود را معرفی كردند، فضایل خود و خاندان خود را بیان كردند و از مردم خواستند كه پیمان وفاداری ببندند؛ هرچند مردم آن موقع با امام حسن علیه السلام بیعت كردند و پیمان وفاداری بستند، اما بعد از آنكه معاویه با حیله گری ها و پول هایش مردم را فریب داد، مردم اطراف امام حسن را خالی كردند؛ عبیدالله بن عباس فرمانده یكی از لشگرهایی بود كه امام حسن علیه السلام به جنگ معاویه فرستاده بود، وقتی معاویه یك میلیون درهم به او وعده داد، لشگر را در میان میدان رها كرد و به طرف معاویه رفت؛ حتی بعضی از اطرافیان حضرت و مردم كوفه به معاویه نامه های متعدد نوشتند كه، اگر خواسته باشی ما حسن بن علی را دست بسته تحویل تو می دهیم؛ معاویه نیز همین نامه ها را برای امام حسن علیه السلام فرستاد و ضمن اشاره به بی وفایی یاران آن حضرت و بی كسی ایشان، پیشنهاد صلح داد، البته با یكسری شرایط كه به آنها هم بعدها عمل نكرد.

امام حسن مجتبی علیه السلام وقتی اوضاع و احوال را این چنین مشاهده كردند و متوجه شدند جنگ با معاویه با تعداد اندك یارانشان به جایی نمی رسد و رشته تشیع و امامت قطع می شود، ناگزیر شدند تن به این صلح تحمیلی بدهند و با معاویه صلح كنند.

عده ای هم از مردم بودند كه بعد از این جریان به امام حسن علیه السلام اعتراض می كردند كه، چرا با معاویه صلح كردید؟ و حضرت می فرمودند: یار و یاور نداشتم؛ حتی به خیمه آن حضرت



[ صفحه 135]



حمله كردند، و شمشیر به ران آن حضرت زدند، و فرش را از زیر آن حضرت كشیدند، و پیوسته اعتراض می كردند: چرا صلح كردید؟

نقل شده كه روزی امام مجتبی علیه السلام از جایی عبور می كردند كه چند گوسفند در حال چریدن بودند. آن حضرت فرمودند: اگر به تعداد این گوسفندان یار و یاور داشتم، با معاویه صلح نمی كردم؛ وقتی گوسفندان را شمردند دیدند 17 عدد هستند، یعنی حضرت به تعداد 17 نفر هم یار و یاور باوفا نداشتند، از این رو ناگزیر شدند برای حفظ جان خود و چند نفر از شیعیان و نیز باقی ماندن تشیع با معاویه صلح كنند و از كوفه هجرت كرده، و به مدینه بروند و در مدینه به كشاورزی و عبادت و كارهای شخصی خود بپردازند.

آری وقتی جامعه اسلامی از یك بینش واقعی برخوردار نباشد، و عموم مردمش طماع و متملق و چاپلوس باشند، و دین و ایمان درستی نداشته باشند، این چنین امام معصوم و ولی الهی را ترك می كنند، و اطراف معاویه با آن سوابق زشت و با آن اعمال نادرست را می گیرند.